تیراندازی پلیس، زورگیر‌های قمه‌کش را زمین‌گیر کرد راز و رمزهای «سرهنگ قلابی»در تقویم روزانه فاش شد! لیست جدید محصولات شوینده و بهداشتی غیرمجاز برخی جاده‌های خراسان رضوی لغزنده و مه‌آلود است (۹ آبان ۱۴۰۴) هشدار کارگروه مدیریت شرایط اضطرار گردوغبار برای شهروندان مشهدی در روز شنبه (۱۰ آبان ۱۴۰۴) یک قلاده خرس در شهرستان نور مازندران با گلوله تلف شد (۹ آبان ۱۴۰۴) خالی ماندن نیمی از پست‌ها در محیط زیست پلمب یک تالار پذیرایی به دلیل مسمومیت ۷۰ نفر در شادگان خوزستان (۹ آبان ۱۴۰۴) هشدار سازمان بازرسی به وزارت جهاد کشاورزی درباره تامین نهاده‌های دامی اولین برف پاییزی در راه خراسان رضوی | پیش‌بینی کاهش محسوس دمای هوا (۹ آبان ۱۴۰۴) حریق در بلوار مدرس مشهد مهار شد + عکس و فیلم (۹ آبان ۱۴۰۴) صندلی مدیریت بحران، روی گسل کاش ویروس‌ها، راه خانه‌مان را گم کرده بودند تصادف زنجیره‌ای با ۲۰ مصدوم در پارک ملی گلستان + فیلم و عکس (۸ آبان ۱۴۰۴) اختصاص ۲۶۰ میلیارد تومان اعتبار ویژه تجهیز مدارس عشایری در سال جدید | فعالیت ۲۰۰ مدرسه تک‌دانش‌آموز در کشور  دانش‌آموزان عشایر اولویت آموزش و پرورش در کشور هستند رویدادی رنگارنگ با دختران | برگزاری اختتامیه اردوی عشایری دانش‌آموزان دختر ایران در مشهد + فیلم افزایش نیروی انسانی، اصلاح قانون حمل سلاح و افزایش تجهیزات و امکانات محیط‌بانان، در دستورکار سازمان حفاظت محیط زیست مستندمسابقه تلویزیونی، شکل جدید آموزش درس آمادگی دفاعی | عضویت ۳۷۰ هزار نفر در بسیج دانش‌آموزی خراسان رضوی استاندار خراسان رضوی: خدمات درمانی به بیماران غیربومی در مشهد بدون بودجه‌ مشخص انجام می‌شود تجلیل از محیط‌بانان کشور در مشهد | تأکید بر لزوم حمایت و تجهیز نیرو‌های حفاظتی ۱۲۰ هزار تبعه خارجی تحت پوشش بیمه سلامت هستند | الزام پرداخت حق بیمه برای تمدید اقامت اتباع خارجی هشدار عضو هیئت‌رئیسه مجلس شورای اسلامی درباره رانت و فساد در زنجیره دارو و تجهیزات پزشکی از ۵۵۰۰ تأییدیه کیفی آسانسور تا ۶۲۶۸ بازرسی از تجهیزات تفریحی در خراسان رضوی | بازرسی و کنترل کیفیت استاندارد شبانه‌روز ادامه دارد اضافه‌شدن ۵۰۰ دستگاه آمبولانس به ناوگان اورژانس تا پایان سال ۱۴۰۴
سرخط خبرها

غرق شدن در پشیمانی‌های زندگی | روایت‌های کرونایی

  • کد خبر: ۸۱۹۲۱
  • ۰۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۱
  • ۱
غرق شدن در پشیمانی‌های زندگی | روایت‌های کرونایی
محمد امانی - نویسنده

مرد میان سال درحالی که بر تخت بیمارستان دراز کشیده بود و تلاش می‌کرد آخرین قطرات پاکت آب پرتقال را بدون تولید صدایی ناهنجار بالا بکشد، به کار‌هایی فکر می‌کرد که در طول زندگی انجام داده و درنهایت به پشیمانی غم انگیزی ختم شده بود.

به نیمه شبی فکر کرد که برای یافتن گنج به کاریز قنات روستایشان رفته بودند. سه نفر بودند و طناب را به درخت خشکیده سیب تابانده بودند.

او به عنوان اولین نفر، خودش را به ته چاه خشک رسانده بود. چراغ قوه را به اطرافش چرخاند و هیچ نشانی از سنگ سفیدی که قرار بود در دیواره چاه باشد و پشت آن خمره‌هایی پر از سکه باشند، نیافت. هنوز دومین نفرشان به میانه چاه نرسیده بود که دیواره‌ها از هرطرف ریزش کرد. او بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز هم مثل بچه‌ها از تاریکی می‌ترسد.

به آن روز برفی فکر می‌کرد که در یک بنگاه قدیمی، مغازه کوچک و نازنینش را فروخت تا در یک شرکت هرمی که آن روز‌ها همه جا حرفش بود، سرمایه گذاری کند.

یکی از آشناهایش مژده داده بود که به سال نرسیده با سود‌ی که از آن شرکت نصیبش می‌شود، می‌تواند چند تا مثل همان مغازه را بخرد. حالا هربار که از جلوی آن مغازه کوچک که زمانی صاحبش بود می‌گذشت، ضربان قلبش تند‌تر می‌زد.

به آن چند ماه بعد از ورشکستگی اش فکر می‌کرد که در کارگاه تولید کفش کار می‌کرد و عاشق دختر صاحب کارگاه شده بود. طوری حواسش پرت بود که مدام چکش را به جای تخت کفش به انگشت هایش می‌کوبید.

هر روز صبح زود‌تر از همه کارگر‌ها می‌آمد و شب‌ها دیرتر از همه از کارگاه خارج می‌شد. بعد هم آن قدر معطل کرد تا یک روز صاحب کارگاه، کارت عروسی دخترش را آورد و روی میز کارش گذاشت.

مرد میان سال فکر کرد اگر همان سال‌ها ازدواج کرده بود، شاید حالا به جای تخت بیمارستان در بالکن خانه اش به پشتی تکیه زده بود و داشت برای بچه هایش سیب پوست می‌گرفت.

اما حالا باید در اتاق بیمارستان به پرستار یا رهگذری بگوید که تختش را کمی بالاتر بیاورد، بلکه بتواند محوطه را تماشا کند و شاید مادر پیرش را ببیند که زیر درختان قدیمی بیمارستان زیر لب برای سلامتی او دعا می‌کند.

مرد میان سال همچنان در پشیمانی‌های زندگی اش غرق بود و به سه ماه پیش فکر می‌کرد؛ روزی که باید برای دریافت واکسن کرونا به مرکز بهداشت مراجعه می‌کرد.

اما تحت تأثیر شایعاتی که در فضای مجازی و ساندویچی محله شنیده بود، هیچ اقدامی نکرد. اگر آن روز رفته بود، تا حالا نوبت دوم را هم دریافت کرده بود و شاید در این غروب اواخر تابستان روی بالکن خانه داشت تسبیح مادرش را نخ می‌کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۴
0
0
عجبا. قصه منتشر می کنین؟ یادداشت مطبوعاتی که توی رسانه منتشر می شه قاعدتا باید با قصه نویسی یه تفاوتایی داشته باشه.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->